دوستانه
نمیگم خلاصه با آهنگ وبم میخوند آوردمش وسط فقط یه چیزی این بچه ها بدون شاپاش نمیرقصنا!!!! حالا ? ? ? بچه ها بریزین وسط خیلی عالی بود امروز روز خیلی خوبی بود خداییش خیلی حال داد صبح که بیدار شدم صبحونه رو زدم مخشامم نوشته بودما رفتم مدرسه انقدر خوابم میومد که نگو زنگ اول:که دبیر نداشتیم کلشو خوابیدم انقدر خوابای خوبی دیدم واااااااااااای عجب خوابی بود حالا بیخیال زنگ دوم:مشاور اومد یکم چیز میزی گفت من که نفهمیدم ولی خیلی بش خندیدیم آخه نمیدونید که قیافش شبیه پیکان مدل ?? زنگ سوم شد آخ آخ تو سرمون شد از دومیا ? تا خوردیم زنگ ورزش بود واقعا خاک تو سرمون این از مدرسه که تموم شد رفت زنگ که خورد با میثمو آرمین زدیم تو خط پرخوری جاتون خالی بود الان حالم بد شده از بس چیز میزی رو هم خوردم بعد از یکم زر زدنو نشستن تو پاک بالاخره تصمیم گرفتیم بریم خونه (صلوات)رفتیم سر ایستگاه یکم ....بازی کردیم(به قول سما سانسور شد) دیگه واقعا اومدیم خونه بعد از ظهرم که تولده میثم بود وای اونجاش که دیگه واقعا......حالا بعد از ظهر شددیگه کامپیوتر و درسو تمومش کردم رفتم سراغ عملیات لباس پوشی و اتو کشی ماشالله از شانس خوبی که دارم اتو رو زدم تو پریز بگو چی شد همون لحظه کنتور پرید دیگه داشتم دیوونه میشدم تا جناب آقای باغبان رفت درستش کرد حالا برق اومد ولی دیگه آخه اتوم سوخته بود بالاخره رفتم با یه هزار جور عصاب خوردیو دیوونگی اتوی علی رو گرفتم شما بگید بدبختی از این بدتر روز تولد بهترین دوستم نیم ساعت مونده به این که میخوایم بریم. اوتوم بسوزه ؟؟؟؟ وااااااااای تا دیگه یه جوری حاظر شدیمو رفتیم حالا اونجا چقدر بش ستم شد بچم کیکش مغز نداشت یارو یادش رفته بود با ده جور دلداریو اینکه میثم اشکال نداره بعدا درس میشه بزرگ میشی یادت میاد رازیش کردیم که اون بنده خدا فقط یه اشتباه کرده مغز نزده براش یه اتفاق بود خب بگذریم بعد یکم رقص مقصو خوردن چرتو چولای همیشگی اومدیم بیرون بازم یکم.......بازی کردیم خیلی حال داد خیلی خوش گذشت الانم اومدم خونه درسارو سریع راستو ریستش کردم افتادم به جون این کامپیوتر بدبخت که الان در محضر شما ام من دیگه باید برم اگه اجازه هست؟ فعلا خودتون میدونید دیگه باید چیکار کنید پس انجامش بدین. (نظر) خدافظ تو سرت چرا امروز نیومدی فردا دیگه بیا فقط خر نشی آمار بدیا راستی یه چیزی بگم بچه ها من دارم وبمو از تو بلاگفا حذف میکنم خدافظ دیگه شاید اصلا نیام این وبو میدم بقیشو آرمین روش کنه یه نویسنده ی جدید دیگه خدافظ بای بای ولی بیاید آخرین نظراتون بدید آرمین شب بیا چت روم از اون یکی وبلاگم هم حتما بازدید کنید تو قسمت لینکه(یه پسر)و اون یکی وبلاگ نویسنده ی دیگر این وبلاگ تو قسمت لینک (تات) هیچ وقت نشکونش
منتظر لحظه ای هستم که دستانت را بگیرم در چشمانت خیره شوم دوستت دارم را بر لبانم جاری کنم منتظر لحظه ای هستم که در کنارت بنشینم سر رو شونه هایت بگذارم....از عشق تو..... از داشتن تو...اشک شوق ریزم منتظر لحظه ی مقدس که تو را در اغوش بگیرم بوسه ای از سر عشق به تو تقدیم کنم وبا تمام وجود قلبم و عشقم را به تو هدیه کنم اری من تورا دوست دارم وعاشقانه تو را می ستایم نامردایی پیدا می شنا!!!بی هوا عکسارو شیکار میکنن آخه این درسته بایک انسان فهمیده ودانشمند این طور رفتار کنن ؟؟؟آره آره آره خوب مثل اینکه آره
Design By : Pichak |